دستور العمل چهارم
بإسمه تعالی
الحمدُ لِلّهِ وَحدَهُ، وَالصَّلَاةَ عَلَى سَیِّدِ أَنْبِیَائِه وَ علی آلِهِ الطَّاهِرِین، وَ اللَّعْنُ عَلَى أَعْدَائِهِم أجمَعینَ
جماعتی از مؤمنین و مؤمنات، طالب نصیحت هستند. بر این مطالبه، اشکالاتی وارد است، از آن جمله:
نصیحت در جزئیات است، و موعظه، اعمّ است از کلیات و جزئیات؛ ناشناس ها همدیگر را نصیحت نمی کنند.
«مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ أورثه اللّه علم مَا لَمْ یَعْلَم»[2]؛«مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ کُفِیَ مَا لَمْ یَعْلَم»؛ (وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا(. آنچه می دانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمی دانید، احتیاط کنید تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانید که بعض معلَّمات را زیر پا گذاشته اید؛ طلب موعظه از غیر عامل، محلّ اعتراض است؛ و قطعاً مواعظی را شنیده اند ومی دانید، عمل نکردید، وگرنه روشن بودید.
1. همه می دانند که رساله عملیه را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند، و تطبیق عمل بر آن نمایند، و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛ و همچنین مدارک شرعیه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمی توانند بگویند: «ما نمی دانیم چه بکنیم و چه نکنیم».
2. کسانی که به آنها عقیده دارید، نظر به اَعمال آنها نمایید، آنچه می کنند از روی اختیار بکنید، و آنچه نمی کنند از روی اختیار، بکنید؛ وآنچه نمی کنند از روی اختیار، نکنید؛ و این از بهترین راه های وصول به مقاصد عالیه است؛«کُونُوا دُعَاةَ إلی اللهِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ»؛ مواعظ عملیه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است.
3. از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه ی مناسبه ی اوقات و امکنه، در تعقیبات و غیر آنها، و کثرت تردد در مساجد و مَشاهد مشرّفه، و زیارت علما و صلحا و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول(ص) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و اُنس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد. و برعکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش از عبادت و زیارت است؛ از این جهت است که احوال حسنه ی حاصله از عبادات و زیارات و تلاوت ها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل می شوند؛ پس، مجالست با ضعیف الایمان– در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها- سبب می شود که ملکات حسنه ی خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده ی آنها را یاد بگیرد: جالِسوا: «مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُه».
4. از واضحات است که تَرک معصیت در اعتقاد و عمل، بی نیاز می کند از غیر آن؛ یعنی غیر محتاج است به آن، و او محتاج غیر نیست، بلکه مولّد حسنات و دافع سیئات است: (وَ مَا خَلَقْتُ الجِْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون)[3] عبودیت، تَرک معصیت در عقیده و عمل. بعضی گمان می کنند که ما از تَرک معصیت عبور کرده ایم!! غافل اند از این که معصیت، اختصاص به کبایر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغایر هم، کبیره است؛ مثلاً نگاه تند به مطیع، برای تخویف، ایذای مُحَــرَّم است؛ [و] تبسم به عاصی، برای تشویق، اعانت بر معصیت است. محاسن اخلاق شرعیه و مفاسد اخلاق شرعیه، در کتب و رسائل عملیه، متبین شده اند. دوری از علما و صلحا، سبب می شود که سارقین دین، فرصت را غنیمت بشمارند و ایمان و اهلش را بخرند به ثَـمَـن های بَخس و غیر مبارک، همه ی این ها مجرّب و دیده شده است.
از خدا می خواهم که عیدی ما را در اعیاد شریفه ی اسلام و ایمان، موفقیت به «عزم راسخ ثابت دائم بر تَرک معصیت» قرار بدهد که مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است، تا این که مَلَکه بشود تَرک معصیت؛ و معصیت برای صاحب مَلَکه، به منزله ی زهر خوردن برای تشنه است، یا میته خوردن برای گرسنه است. البته اگر این راه تا آخِر، مشکل بود و به سهولت و رغبت، منتهی نمی شد، مورد تکلیف و ترغیب و تشویق از خالق قادر مهربان نمی شد. «وَ ما تَوْفیقی إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنیبُ» وَالحَمدُ لِلهِ أوَّلاً وَ آخِراً، وَالصَّلَاةَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین، وَ اللَّعْنُ الدّائِمُ عَلَى أَعْدَائِهِم أجمَعینَ. 17 ربیع الولود 1419.