ادامه مطلب...
الاعمال بالنیات
پسرم! نه گوشهگیرى صوفیانه دلیل پیوستن به حق است، و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت، شاهد گسستن از حق. میزان در اعمال، انگیزههاى آنها است. چه بسا عابد و زاهدى که گرفتار دام ابلیس است و آن دامگستر، با آنچه مناسب او است چون خودبینى و خودخواهى و غرور و عُجْب و بزرگبینى و تحقیر خلقالله و شرک خفىّ و امثال آنها، او را از حق دور و به شرک مىکشاند. و چه بسا متصدى امور حکومت که با انگیزه الهى به معدن قرب حق نائل مىشود، چون داود نبى و سلیمان پیامبر(علیهما السلام) و بالاتر و والاتر چون نبى اکرم- (صلّىالله علیه و آله و سلّم) و خلیفه بر حقّش على بن ابی طالب(علیه السلام) و چون حضرت مهدى(ارواحنا لِمَقْدَمِه الفداء) در عصر حکومت جهانىاش. پس میزان عرفان و حرمان، انگیزه است. هر قدر انگیزهها به نور فطرت نزدیکتر باشند و از حُجب حتّى حُجب نور وارستهتر، به مبدأ نور وابستهترند تا آنجا که سخن از وابستگى نیز کفر است.
میزان در اول سیر، قیام للَّه است هم در کارهاى شخصى و انفرادى و هم در فعالیتهاى اجتماعى. سعى کن در این قدم اول موفق شوى که در روزگار جوانى آسانتر و موفقیّتآمیزتر است. مگذار مثل پدرت پیر شوى که یا درجا زنى و یا به عقب برگردى و این محتاج به مراقبه و محاسبه است. اگر با انگیزه الهى مُلک جنّ و انس کسى را باشد، بلکه اگر به دست آورد، عارف با... و زاهد در دنیا است. و اگر انگیزه نفسانى و شیطانى باشد هر چه به دست آورد اگر چه یک تسبیح باشد، به همان اندازه از خداوند تعالى دور است و فاصله گرفته.
بارالها! احمد را نزد خود محمود، و فاطى را مفطوم، و حسن را احسن فرما، و یاسر را به یُسر برسان، و این خانواده منتسب به اهل بیت عصمت(ع) را با عنایات خاصّه خود تربیت کن و از شرّ شیاطین درونى و برونى حفظ فرما و سعادت دارَیْن را به آنان عطا فرما. و آخر وصیت من آن است که در خدمت به ارحام، خصوصاً مادرت که به ما حقها دارد کوشش کن و رضاى آنان را به دستآور.« و الحمد للَّه اوّلًا و آخراً، و الصلاة على رسولالله و آله الأطهار و اللعنُ على أعدائهم.»