سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا! آموزگاران را ببخشای ـ سه بار فرمود ـ و عمرشان را طولانی کن وکسب و کارشان را رونق بخش . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
دستورالعمل اخلاقی آیت الله بهجت ، دستورالعمل گشایش در سختی، سوره حشر ، دعا برای سلامتی امام زمان ، دعای عهد ، راز و نیاز با خدا، مناجات با خدا،حرف زدن با خدا, خدایا دستم را ب ، سلامتی امام زمان ، شعرهای زیبا درباره خدا, شعر عاشقانه, متن و جملات عاشقانه, لبخند ، عهد و پیمان ، غم و غصه و تنهایی, صحبت و راز و نیاز با خدا پروردگار, خدایا کمکم ، فرج ، متن های زیبا و انرژی بخش, علت آفرینش انسان, رشد و پیشرفت فلسفه خ ، مراحل موت، تحمل اذیت مردم، موت احمر ، مومن، نشانه های مومن، ایمان، ورع، صدقه، صبر، حلم، صدق هنگام خوف ، یاد کردن خدا, به یاد بودن خداوند, محبت خدا, آثار و برکات یاد خدا ، کتاب اخلاق، خدا، ، آرامش و خوشبختی, زندگی سالم و زیبا, هنر شاد بودن, راز و رمز زندگ ، اشعار نظامی درباره خدا و معنویت, شعرهای زیبا و معنی دار درباره خ ، امام خمینی، دانشجویان فیلیپینی، نامه اخلاقی عرفانی، مسلمانی ، توصیه اخلاقی، دوران جوانی ، امیدواری، کار و تلاش، دانش جویی، انس ، چگونه به خدا برسیم, در آغوش خدا, راه های نزدیک شدن به خدا, عبادت ، حضرت مهدی ، خلوص عمل، عمل ، خلیفة الله ، خوبی و محبت به دیگران, ابراز عشق و محبت, متن و جملات زیبا درباره ،

صفحات اختصاصی
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :74
بازدید دیروز :3
کل بازدید :58973
تعداد کل یاداشته ها : 66
103/9/7
6:13 ع

اگر از عرش تا ثری[11] آب شود، داغ ناشستگی که حق نهاده است نتوان شست.

دود از آتش و گرد از باد چنان نشان ندهد که مرید از پیر و شاگرد از استاد.

خوش عالمی است «نیستی» هر کجا بایستی کسی نگوید کیستی.

الهی؛ "نیستی" همه را مصیبت است و مرا غنیمت.

بلا از دوست عطاست و از بلا نالیدن خطاست.

الهی؛ نه ظالمی که گویم زنهار، و نه مرا بر تو حقی که گویم بیار.

کار تو داری ما را می دار، این انداخته [12] خود را بردار.

نیکا آن معصیت که تو را به عذر آرد، شوما آن طاعت که تو را تعجب آرد.[13]

الهی؛ اگر از دوستانم، حجاب بردار و اگر مهمانم، مهمان را نیکو دار.

الهی؛ آن چه تو کشتی، آب ده و آن چه عبدالله کشت فرا آب ده.

الهی؛ پنداشتم که تو را شناختم، اکنون پندار را در آب انداختم.

الهی؛ «حاضری» چه جویم «ناظری» چه گویم.[14]

«درویش» آب در چاه دارد و نان در غیب، نه پندار در سر دارد نه زر در جیب.

جوینده یابنده است و یابنده خاموش.

هر چه به زبان آید به زیان آید.

الهی؛ اگر عبدالله را خواهی گداخت، دوزخی دیگر باید آلایش او را و اگر خواهی نواخت، بهشتی دیگر آسایش او را.

الهی؛ گناه در جنب کرم تو زبون است زیرا که کرم قدیم و گناه اکنون است.

عاشق را یک بلا در روی و دیگری در کمین است و دایم با درد و محنت قرین است.

الهی؛ گفتی مکن و بر آن داشتی، و فرمودی بکن و بگذاشتی.الهی؛ اگر ابلیس آدم را بد آموزی کرد گندم او را که [15] روزی کرد. فریاد از «معرفت رسمی» و از «عبادت عادتی» و از «حکمت تجربتی» و از «حقیقت حکایتی». آن چه تو را است ندانم که کراست و آن چه نصیب توست ندانم که کجاست. روزی تو از روزی دیگران جداست، این همه جان بیهوده کندن، چراست. برخیز و طهارت کن که اقامت نزدیک است و توبه کن که قیامت نزدیک است. الهی؛ چون پاکان را استغفار باید کرد، ناپاکان را چه کار شاید[16] کرد. الهی؛ آتش" دوری" داشتی، با آتش دوزخ چه کار داشتی. در جوانی مستی و در پیری سستی، پس خدا را کی پرستی. در خانه اگر کس است یک حرف بس است.الهی؛ چون سگ را بار است و سنگ را دیدار است اگر من از سگ و سنگ کم آیم عار است.عبدالله را با نومیدی چکار است.

همه "او" کند و در گردن این وآن کند.