سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طمعکار در بند خوارى گرفتار است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
دستورالعمل اخلاقی آیت الله بهجت ، دستورالعمل گشایش در سختی، سوره حشر ، دعا برای سلامتی امام زمان ، دعای عهد ، راز و نیاز با خدا، مناجات با خدا،حرف زدن با خدا, خدایا دستم را ب ، سلامتی امام زمان ، شعرهای زیبا درباره خدا, شعر عاشقانه, متن و جملات عاشقانه, لبخند ، عهد و پیمان ، غم و غصه و تنهایی, صحبت و راز و نیاز با خدا پروردگار, خدایا کمکم ، فرج ، متن های زیبا و انرژی بخش, علت آفرینش انسان, رشد و پیشرفت فلسفه خ ، مراحل موت، تحمل اذیت مردم، موت احمر ، مومن، نشانه های مومن، ایمان، ورع، صدقه، صبر، حلم، صدق هنگام خوف ، یاد کردن خدا, به یاد بودن خداوند, محبت خدا, آثار و برکات یاد خدا ، کتاب اخلاق، خدا، ، آرامش و خوشبختی, زندگی سالم و زیبا, هنر شاد بودن, راز و رمز زندگ ، اشعار نظامی درباره خدا و معنویت, شعرهای زیبا و معنی دار درباره خ ، امام خمینی، دانشجویان فیلیپینی، نامه اخلاقی عرفانی، مسلمانی ، توصیه اخلاقی، دوران جوانی ، امیدواری، کار و تلاش، دانش جویی، انس ، چگونه به خدا برسیم, در آغوش خدا, راه های نزدیک شدن به خدا, عبادت ، حضرت مهدی ، خلوص عمل، عمل ، خلیفة الله ، خوبی و محبت به دیگران, ابراز عشق و محبت, متن و جملات زیبا درباره ،

صفحات اختصاصی
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :10
کل بازدید :57145
تعداد کل یاداشته ها : 66
103/1/31
12:56 ص

خوب است شخص توبه کننده، دو سه روز قبل از این عمل، یک دفتری قرار بدهد و در عرض این روزها ایام گذشته اش را فکر بکند از حال کودکی تا این روزش، هر حقی که از غیر، بر ذمه اش وارد آمده در آن دفتر بنویسد: چون حقوق مالی برای صغیر هست و بعد از آن در زمان بزرگسالی، هر حقی از حقوق الله و عبادات هم که تضییع کرده، همه آن ها را ثبت نماید.

خوب است برای دقت، برای هر عضوی از اعضایش جدولی بکشد، تمام حقوق واجبه آن عضو را که منصور است جداولی در زیر آن جدول قرار بدهد، در هر یکی فکر مفصلی بکند که از آن راه تقصیری در ادای واجبی و یا ارتکاب حرامی و یا اثبات حقی بر ذمه اش نکرده است، آن ها که به یادش چیزی نیاید، آن جدولی را خالی بگذارد، آن ها که چیزی واقع ساخته، ثبت نماید؛ مثلا چشم را جدولی بکشد و برای معاصی که برای چشم هست هر یک جدولی قرار بدهد؛ مثلا نگاه کردن به زن نامحرم. 

و نگاه کردن به خانه مردم و نگاه کردن به مکتوب غیر که راضی نیست و نگاه کردن برای اخافه مومن ونگاه کردن به غضب به روی پدر و مادر و یا به روی ارحام و یا به روی علما و یا به روی مطلق مؤمن بی رجحان شرعی و یا نگاه کردن به طریق استهزاء و یا به طریق تعییر و یا به طریق اهانت و یا تکبر و یا نگاه کردنی که به آن، اراده نشان دادن عیب مؤمن را بکند و یا کشف چیز مستور مؤمن را بکند به ظالم -که می خواهد مال او را ببرد، یا خود او را بگیرد – مثلا گاهی یک نگاه کردن، علت تامه قتل نفس و یا قتل نفوس و یا قتل نفوس و یا غصب اموالی می شود و ضمان دارد.

الله «یعلم خائنة الاعین و ما تخفی الصدور (مؤمن / 19)؛ او چشم هایی را که به خیانت می گردد و آن چه را سینه ها پنهان می دارند، می داند» را در نظر داشته باشد؛ هکذا حقوق نگاه نکردن و چشم پوشیدن را؛ و هکذا حقوق اعضای دیگر را، لاسیما لسان که حقوقش حد و حصر ندارد.

خلاصه؛ حقوق مالیه و استحلالیه این ها را تدارک نموده؛ عملیه را به جا آورده؛ استغفاریه را، استغفار نماید. وآن چه تدارکش از قدرتش خارج است برای صاحبان حقوق، خیرات و مبرات و اعمال خیریه به مقدار حقش به عمل بیاورد و کفاره ای را انجام دهد و قصاصی را – خود را – به مقام قود بیاورد. و آن چه از این قبیل شبهه باشد و از عهده اش بیرون آمدن مشکل باشد، آن را با دستگردان صحیح، درست نماید و بعد از آن، عمل شریف  مروی از « اقبال» را به جا بیاورد و دعای توبه «صحیفه سجادیه » را بخواند و آن چه از معاصی کبیره که به خاطرش بیاید، ذکر کند و ضمن نماید به ذکر آن ها، ذکر نعم خاصه حضرت او – جلت آلائه-  و قدرتش را بر اخذ و وقوع همه این بی حیایی در محضرش، در حالی که از هزاران جهات متولی انعام اوست، ذکر کرده و خاک و خاکستر به سرش بریزد و خودش را به خاک بغلطاند بلکه دست راستش را بر گردن ببندد و دست چپش را به سینه چسبانده به کیفیت دست بستن اهل عذاب تشبیه نماید؛ که دست راست آن ها را  بر گردن می بندند و دست چپ را از سینه شان گذرانده از قفا بیرون می آورند و کتابش را به دست چپش می دهد و بلکه از این طریق هم درست می شود معنای: «وأ ما من أوتی  کتابه  وراء ظهره  (انشقاق /10)؛ واما کسی که نامه اعمالش به پشت سرش داده شود» گاهی خوف عذاب و ذکر بزرگی و شدت آتش جهنم را بنماید و گاهی از حیات و عقاربش عرض کند و گاهی از سلاسل و اغلالش عرض نماید. در خبر است در تفسیر: «ثم فی سلسلة ذرعها سبعون ذراعا فاسلکوه ( الحافه / 32)؛ پس او را به زنجیری که هفتاد ذراع است ، ببندید» که طول آن ذراع، چندین فرسخ از فرسخ های دنیا است و آن را هم از سرش داخل و از دبرش خارج می نماید و گاهی از شدت و عظمت و هیئت ملائکه غلاظ  و شداد، یاد نماید و از طعام و شراب و زقوم  و ضریع و غسلین، ذکر کند: « یصب من فوق رئوسهم الحمیم  یصهر به ما فی بطونهم والجلود (دخان / 49)؛مایع سوزان و جوشان  بر سرشان ریخته می شود، آن چنان که هم درونشان با آن آب می شود و هم پوست هایشان».

منبع : هفته نامه افق حوزه – 26 آبان 1389- شماره 289